زانتیا اینجوریشو دیدی؟؟؟!؟!!؟؟
+ نوشته شده در پنجشنبه نهم خرداد ۱۳۸۷ ساعت ۵:۳۸ ب.ظ توسط علي شاه
|

اي دوست دلت هميشه زندان من است
آتشكده عشق تو از آن من است
آن روز كه لحظه وداع من و توست
آن شوم ترين لحظه پايان من است
گفتي چو خورشيد زنم سوي تو پر
چون ماه شبي ميکنم از پنجره سر
اندوه که خورشيد شدي تنگ غروب
افسوس که مهتاب شدي وقت سحر
